مبانی نظری و پیشینه پژوهشی آثار شاخص آزادي اقتصاد

نوع فایل
word
حجم فایل
273 کیلوبایت
تعداد صفحه
70
تعداد بازدید
342 بازدید
۹,۹۰۰ تومان
لطفا به این مطلب امتیاز بدهید

با سحافایل در خدمت شما هستیم با «پیشینه پژوهشی و تحقیق و مبانی نظری آثار شاخص آزادي اقتصاد» که بطور کامل و جامع به این مبحث پرداخته و نیاز شما را به هرگونه جستجوی بیشتری برطرف خواهد نمود.

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت
doc

 

فهرست محتوا

مقدمه

در ادبيات اقتصادي، از چندين دهه گذشته تا به حال مبحث رشد اقتصادي، حوزه پوياي مطالعات و تحقيقات اقتصاد کلان را به خود اختصاص داده است. اقتصاد­­دانان پيوسته در تلاش هستند، تا با استفاده از مدل­سازي نظري و تجزيه و تحليل تجربي، عوامل مؤثر بر رشد را شناسايي کنند. عواملي چون نهاد­­­هاي سياسي، عوامل سياسي­­­­­­ـ اقتصادي، انباشت دانش يا شاخص­هاي نهادي بر رشد اقتصادي مؤثر مي­باشند. در اين پژوهش دو عامل بسيار تأثير­گذار آزادي اقتصادي و ثبات سياسي بررسي خواهد شد. درک صحيح از رابطه­ آزادي اقتصادي، ثبات سياسي و رشد اقتصادي، راهنماي مناسبي براي تعيين استراتژي اقتصادي است تا سياست­هاي اقتصادي، آگاهانه­تر تنظيم گردند.

در اين فصل ابتدا مسأله­ي اصلي و ضرورت تحقيق توضيح داده مي­شود، پس از آن اهداف تحقيق ذکر و به دنبال آن فرضيه­هايي که تحقيق به دنبال آزمون آن­هاست بيان مي­شود. در پايان نيز روش تحقيق و ابزار تجزيه و تحليل داده­ها معرفي مي­شود.

1-2 بيان مسئله

آزادي اقتصاد يکي از اصول مهم در ارزيابي توسعه‌ و رشد اقتصادي کشور­هاست. آدام اسميت[1]، پدر علم اقتصاد معتقد بود بازارهاي آزاد، با حفاظت از حقوق مالکيت خصوصي و حضور حداقلي دولت، منجر به توسعه و رشد اقتصاد و در نهايت توسعه‌­يافتگي‌ کشورها خواهند شد. اين تفکر اسميت، هنوز هم بر اقتصاد جهان حاکم است و حرکت به سمت آزادتر کردن اقتصاد، گامي به سمت توسعه محسوب مي‌شود. سالانه مؤسسات معتبري در دنيا اقدام به اندازه‌گيري شاخص آزادي اقتصادي کشورها مي‌­نمايند. يکي از مؤسسات باسابقه و معتبر در اين زمينه، بنياد هريتج[2] است. بنياد هريتج در تعريف آزادي اقتصادي بيان مي‌دارد که حق اساسي هر انساني است که بتواند بر کار و داراييش نظارت داشته باشد. در يک جامعه با اقتصاد آزاد، افراد در کار، توليد، مصرف و سرمايه‌­گذاري کاملاً آزادند. نقش دولت، حمايت و محافظت از اين آزادي است. در واقع، دولت بايد اجازه دهد نيروي کار، سرمايه و کالا­ها آزادانه حرکت کرده و محدوديتي براي اين آزادي ايجاد نکند. در اين­جا براي محاسبه شاخص آزادي اقتصادي از داده­ها و تحليل­هاي بنياد هريتج استفاده مي­­شود.

از طرف ديگر هر نظام سياسي با اينکه به ثبات و پايداري گرايش دارد، ولي هر نظام پويا در تعامل با محيط داخلي و خارجي خويش، درگير تنش­ها و بي ثباتي­هايي نيز مي­باشد و توانايي اين مجموعه(نظام حاکم)، در مهار و بازگشت به ثبات اوليه است که مشخص مي­شود. در همه جوامع ، وجود يا عدم وجود ثبات سياسي، روي متغيرهاي اقتصادي بي­تأثير نيست. ثبات سياسي در هر كشوري عامل توسعه و پيشرفت اقتصادي آن كشور است و عدم ثبات سياسي به معني هدر­­دادن منابع فيزيكي، انساني و سرمايه­هاي اجتماعي خواهد بود و خود به منزله عقب­گرد اقتصادي محسوب مي­شود، اولين و كمترين هزينه­اي كه بي­ثباتي سياسي در يك كشور ايجاد مي­كند، فرار سرمايه­هاي داخلي و عدم جذب سرمايه­هاي خارجي است كه هر دو شكل دهنده اشتغال، توليد و در نتيجه كاهش انحرافات اجتماعي مي باشند(سبولا[3]،2011).

طبق نظر بيلسون[4](1982) رشد اقتصادي، عناصر پوياي جامعه را قادر مي­سازد که هم از نظر اقتصادي و هم از نظر اجتماعي مستقل از دولت عمل کنند و بنابراين دموکراسي ارتقا پيدا کند. علاوه بر اين پن نار و همکاران[5](1993) استدلال مي­کنند که رشد اقتصادي به توليد ثبات سياسي منتهي مي­شود، زيرا مانند افرادي که بيشتر تحصيل مي­کنند به عنوان يک نتيجه از رفاه اقتصادي، آنها شروع به مطالبه دموکراسي مي­کنند. محققاني چون لوندرگان و پوله[6](1996) و فنگ[7](1997) اين نظريه را از نظر تجربي حمايت مي­کنند.

ادبيات اقتصاد شامل ديدگاه­هاي مثبت و منفي در مورد ارتباط رشد و ثبات سياسي است، کي­فر و کنک[8](1997) ارتباط منفي بين اين دو متغير را مطرح کردند. از سمت ديگر بوکو[9](2002)، هانکي[10](1997) و پرزورسکي و ليمونگي[11](1993) نشان دادند که تغييرات مثبت در آزادي سياسي منجر به تغييرات مثبت در رشد اقتصادي مي­گردد. بطور مشابه، بابا[12] (1997) استدلال مي­کند دموکراسي قادر است نهاد­ها و سازمان­هايي که با شفافيت، فرآيند سياست­گذاري در ترويج رشد اقتصادي را تضمين مي­کنند را توسعه دهد علاوه بر اين، وي متذکر مي شود که در حال حاضر دموکراسي نظير حقوق مالکيت، براي رشد اقتصادي حياتي بوده و آن را تضمين مي­کند. با اين حال بورخارت و  ليويز­ بک[13](1994) هيچ رابطه­اي بين ثبات سياسي و رشد اقتصادي نمي­يابند.

ملاحظات نظري و تجربه جهاني مبين اين واقعيت است که آزادي اقتصادي و توسعه اقتصادي پايدار، بدون آزادي سياسي ميسر نمي­­باشند. توسعه و رشد پايدار اقتصادي غالباً در کشورهايي صورت گرفته است که داراي نظامي دموکراتيک مي‌باشند. برعکس، در کشور­هاي غير­دموکراتيک، امر توسعه اقتصادي، غالباً ناپايدار بوده و بعد از حداکثر چند دهه، با بروز بحران­هاي سياسي و اقتصادي متوقف شده است(سبولا[14]،2011).

بدون آزادي سياسي، منافع توسعه اقتصادي به انحصار گروه حاکم در مي‌آيد. اين امر غالباً به پيدايش انحصارها، تخصيص نامطلوب منابع، توسعه نابهنجار، پيدايش بحران‌هاي اقتصادي، نا آرامي اجتماعي، بي­ثباتي سياسي و نهايتاً فروپاشي نظام منجر مي‌گردد. همچنين وجود دموکراسي، رفتار سياست­مداران و احزاب سياسي را کنترل کرده، مانع از آن مي‌شود که سياست­مداران بتوانند سياست­هاي  نامتعادل و نادرست در پيش­گيرند. در صورت اتخاذ سياست­هاي نادرست، دموکراسي، با تأمين روشي مسالمت­آميز براي تغيير دولت، هزينه­ي اقتصادي و اجتماعي تصحيح سياست­هاي نادرست را کاهش داده، موجب افزايش ظرفيت بلندمدت اقتصاد مي­گردد. در واقع دموکراسي، سيستمي مؤثر و کم هزينه براي تعديل و تصحيح سياست­هاي دولت مي‌باشد، تا آن­ها را با خواسته­ها و مطالبات مردم هماهنگ سازد(سبولا[15]،2011).

از سوي ديگر ملاحظات نظري و تجربه جهاني دال بر آن است که آزادي سياسي و توسعه اقتصادي هر دو مستلزم آزادي اقتصادي مي‌باشند. اقتصاد دولتي، ثروت جامعه را به انحصار دولت در مي‌آورد و موجب مي‌شود تا هم قدرت اقتصادي و هم قدرت سياسي در يک نهاد و در دست عده محدودي متمرکز گردد. اين شدت تمرکز پايه­هاي دموکراسي را سست کرده موجب فروپاشي آن مي‌شود. اساساً دموکراسي در چنين بستري پا نمي‌گيرد. افزون براين، اقتصاد دولتي با حذف انگيزه‌هاي مالکيت و رقابت موجب افت کارآيي اقتصاد و گسترش فساد اقتصادي و اجتماعي مي‌شود که به نوبه­ي خود موجب سست شدن پايه­هاي دموکراسي مي‌گردد. در عمل تاکنون هيچ يک از سيستم­هاي متکي بر اقتصاد دولتي نتوانسته­اند نه آزادي سياسي و نه توسعه اقتصادي پايدار را تأمين کنند. بر عکس، نظام­هاي متکي بر اقتصاد آزاد در مجموع در امر تأمين آزادي سياسي، کارايي و توسعه اقتصادي پايدار موفق­تر بوده­اند(سبولا،2011).

در حالي که يقين اين­که عوامل فوق چگونه بر رشد اقتصادي تأثير مي­گذارند دشوار است، ولي فرض مي­شود که آزادي­هاي اقتصادي و سياسي به عنوان يک تسهيل کننده در افزايش رشد جامعه عمل کنند. اما رشد اقتصادي هم ممکن است به نوبه خود موجب افزايش اين آزادي­ها شود(هانک و والترز،[16]1997).

ارتباط بين آزادي اقتصادي و آزادي سياسي مدت زيادي است که مورد بررسي و استدلال قرار مي­گيرد، در کتاب سرمايه­داري و آزادي ميلتون فريدمن[17](1962) ارتباط فوق بسيار پيچيده عنوان شده که به هيچ وجه يک­طرفه نيست و در ضمن وي معتقد است که آزادي اقتصادي و دموکراسي متقابلاً همديگر را تقويت مي­کنند، بر اساس اين فرضيه، دموکراسي بايد رشد اقتصادي را از طريق افزايش انگيزه در انجام معاملات توليدي توسعه دهد.

عليرغم آزادسازي تجاري و جهاني شدن اقتصاد­ها که دو مشخصه اصلي نظام تجارت جهاني در عصر حاضر به شمار مي­روند، اما از اهميت رويکرد به بلوک­ها، تشکل­ها و ترتيبات اقتصادي و تجاري بين کشور­ها کاسته نشده است. انگيزه­هايي همچون افزايش تجارت، نيل به منافع رفاهي، همکاري­هاي متقابل در زمينه­هاي تجاري و رشد اقتصادي، افزايش چانه­زني در مسائل سياسي، اقتصادي با کشور­هاي فرا­منطقه­اي و انجام همکاري­ها در زمينه­هاي رشد و توسعه و اعتلاي سرمايه­گذاري از جمله عوامل روي آوردن به اين­گونه همکاري­هاي گروهي هستند، گروه D8 يکي از اين تشکل­هاست که هم از لحاظ اقتصادي و هم از لحاظ سياسي داراي اهميت ويژه­اي در منطقه است. گروه D8، اتحاد همکاري­هاي منطقه­اي کشور­هاي بزرگ مسلمان از جمله ايران، بنگلادش، مصر، اندونزي، مالزي، نيجريه، پاکستان و ترکيه که به منظور ايجاد روابط مستحکم اقتصادي بين کشور­هاي در حال توسعه اسلامي و تقويت نفوذ اين کشورها در بازار­هاي جهاني و برقراري گفتگو با کشور­هاي صنعتي تشکيل گرديده، از ديگر اهداف شکل­گيري اين سازمان همکاري اقتصادي، تنوع و ايجاد فرصت­هاي جديد در روابط تجاري، افزايش مشارکت در تصميم­گيري در سطح بين المللي، تأمين استاندارد­هاي زندگي بهتر و رفاه عمومي براي مردم کشورهاي عضو و توسعه اقتصادي، اجتماعي با تکيه بر اصول ذيل: صلح به جاي منازعه، گفتگو به جاي رويارويي، همکاري به جاي استعمار، عدالت به جاي روش­هاي دوگانه، تساوي به جاي تبعيض و مردم سالاري به جاي ظلم مي­باشد.

 

راهنمای خرید:
  • به مبلغ فوق 1 درصد به عنوان کارمزد از طرف درگاه پرداخت افزوده خواهد شد.
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مبانی نظری و پیشینه پژوهشی آثار شاخص آزادي اقتصاد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *